کلمات شیوا : وایت پر = وایت برد . گردوارد = گردباد . موجیک = ماژیک .
شیوا سر سفره
: عمه اینقدر نخند شکمت پر از خنده میشه نمی تونی غذا بخوری ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
شیوا
: خانوم بهداشت موی منو دید . مادرش گفت
: چی گفت ؟ شیوا
: گفت شپش نداری . مادر
: شپش چیه شیوا ؟ شیوا
: شپش یه سوسکه . مادر
: شپش چیکار می کنه ؟ شیوا
: مو رو می خوره ! تو مو خونه می کنه . -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ خانمم گفت : ( توی حرم قم ) دعا کردم بابا بذاره من برم کربلا . شیوا : بگم چرا نمیذاره ؟ بابا می ترسه !
از هیات می اومدیم . ظاهرا به اشتباه دوربین ها رو دیرتر خاموش کردن و خانوما لحظاتی برهنه شدن مردا رو تو تصویر داشتن . بعد از مراسم شیوا پرسید
: بابا تو هم لخت شدی ؟ گفتم
: نه . شیوا
: چقدر بی ادب بودن . می دونستم بابا لخت نمیشه . فقط بابا باادبه . من یقین دارم اگه مرد بودم هیچوقت لخت نمی شدم . -
شما (
ویرایش |
حذف)
صحبت این بود که هر عضله ای که فشار بر روش باشه رشد می کنه . شیوا
: بابا آدم دوشش چاق میشه بار سنگین بلند کنه ؟ پا چاق میشه یا لاغر میشه ؟ نمی دونم - یه نفر به من گفت . -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ شیوا : چرا بابا سکسکه می کنیم - البته 100 بار گفتی ولی من یادم میره - چرا می پریم ؟ مگه بپر بپره ؟!
مدرسه شیوا برای روز 13 آبان جشنی گرفتن . شیوا
: خانوممون گفته حتما بیایین " جان ناموزه " ! ( روز دانش آموزه ) -
شما (
ویرایش |
حذف)
شیوا
: بابا من یه بار اینجا رو ( اتاق رو ) حرم کردم . لامپا رو خاموش کردم اینجا حرم شد ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
شیوا
: چه خواب عجیبی . من خواب دیدم شکلات دارم . فلانی داشت نگاه می کرد منم شکلاتو ( پشت پشتی ) جا دادم . بعد ( تو بیداری ) رفتم پیداش کنم . فک کردم واقعنیه ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
شیوا تو یخچال کار داشت . کارشو انجام داد و بدوبدو به سمت تختش دوید و گفت
: من همیشه مسابقه میدم . در یخچالو باز میذارم بعد می دوم تا ( قبل از بسته شدن در ) برسم به خونه ام ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ پسرخاله شیوا : شیوا می تونست وزیر اقتصاد باشه به جان خودم . مادر شیوا : چرا ؟ پسرخاله : نگاه کن خاله . بعد رو به شیوا کرد و پرسید : شیوا قبل از 8 چه عددیه ؟ شیوا : 6 ؟ پ : نه . شیوا : 7 ؟ پ : آره . بعد از 8 چیه ؟ شیوا : 9 . پ : آفرین ... همین قدر سواد برای یه وزیر اقتصاد توی مملکت ما کافیه .
در حاشیه تعویض 3 وزیر دولت ... سخن این بود که اگه یه روز خواستن وزیر اقتصادو عوض کنن ما براش کاندید داریم . -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ بلال ها رو پوست من کندم تا آب پز کنم . داخل یکی از اونا یه کرم سبز رنگ بود . اونو داخل یه شیشه قرار دادم تا وقتی شیوا از مدرسه اومد بهش نشون بدم . وقتی اومد و دید گفت : یه ایرادی داره نصف تنش باریکه نصف پهنه . چرا ؟
شیوا
: بابا چرا اینطوری اینطوریه ( بند بند ) تنش ؟ -
شما (
ویرایش |
حذف)
گفتم
: این کرم پروانه است . چن روز بعد پروانه میشه . می دونی چه جوری ؟ گفت
: تونل میزنه ( پیله ) بعد پروانه میشه ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
کرم با ظرفش روی تاقچه بود . به شیوا گفتم
: به کرمت سر زدی ؟ گفت
: آره . چه کار می کنه ؟ سرشو بالا و پایین می کنه . انگار داره ورزش می کنه ! ( لارو در حال تنیدن پیله بود ... 7 روز بعد شب پرکی با بالهای قهوه ای از آن خارج شد ) -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ خانوم سفارش گوجه فرنگی داد برای سالاد . آخه قراره برامون مهمون عزیزی بیاد ... منم رفتم بازار و گوجه خوب پیدا نکردم . امیدوارم کشتی حامل سری دوم گوجه های فرانسوی زودتر تو بندر پهلو بگیره که من جلوی مهمونام شرمنده نشم ... حیفه از ثمرات برجام استفاده نکنیم .
این برجام ، بختک عجیبی هست روی حیات سیاسی و اقتصادی ما -
قلمدون (
پاسخ)
نظر
+ خانوم نگاهی به بازوهام کرد و گفت : محمد ! یه ورزش برو . شیوا : نخیر . بابای من لاغر میشه .
+ شیوا با خودش زمزمه می کرد : عمو عباس حرمت کجائه؟ عمو عباس خونه ات کجائه ؟ عمو عباس بی تو قلبت می گیره . عمو عباس بی تو قلبت می گیره !!!
+ شیوا : ما 4 تا خانواده ایم . گفتم : منظورت اینه که 4 نفریم ؟ اما ما یه خانواده 3 نفره ایم . شیوا : آمنه هم هست . گفتم : نه . آمنه شوهر کرده . اونو و شوهرش یه خانواده کوچیک 2 نفره ان . شیوا : هه . دلش بسوزه . از ما کمترن . دلش بسوزه !
+ داشتم در باره مورچه های آتشین صحبت می کردم و گفتم اونا به همه جا نفوذ می کنن حتی سیم های برق رو می جون و باعث خسارت های زیادی میشن . شیوا : برای همین میگن آتشی ؟ چونکه سیم های برقو گاز می زنه اسمش آتشیه ؟
برنامه درسی شیوا رو دیدم . گفتم
: هر روز ریاضی داری و بخوانیم - 2 روز هنر - 3 روز ورزش - 4 روز قران . کدوم روزو بیشتر دوست داری ؟ شیوا
: روزی که زود میام خونه ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
شیوا
: ببین . موهامو بستم . آدم موهاش باز باشه چرا گرمش میشه ؟ -
شما (
ویرایش |
حذف)
سر سفره دوغ بود و لیموترش و ... شیوا دوغ خورد . منم لیموترش . شیوا : بابا برام 4 قاچ کن . دهنت بوی لیمو می داد دلم خواست . من اینجوریم که یکی چیزی بخوره دهنش بو بده منم دلم میخواد . مادرش گفت : همه چی قاطی پاطی ؟ دوغ با لیموترش ؟ شیوا : آخ . چی باید بخورم خوب بشه ؟!