+ خانمم داشت در باره کوچیکی های دختر اولم می گفت و اینکه پدربزرگ اونو می برد پارک و ... شیوا : اون باباجونی رو پیر کرد که دیگه نمی تونه بره بیرون ؟ خانم : چه جوری ؟ شیوا : هی گفت بریم اینجا بریم اونجا ! خانم : نه . شیوا : پس کی پیر کرد ؟ تو پیر کردی ؟ کی پیرش کرد ؟