شیوا : چرا کشمش و مویز ... آشغال دندونمونو در میاره ؟ مثل نخ دندون می مونه !
شیوا
: بابا ! توت خیس کی در میاد ؟ می چینیم می خوریم . من توت خیسو خیلی دوست دارم . -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ چند جلسه ای توی همایش موز می دادن و من اونو برای شیوا می آوردم . شیوا : بازموزی ( بازآموزی ) می رفتی بهت موز می دادن ؟ گفتم : آره . گفت : دیگه موز نمیدن ؟
+ در سریال معمای شاه دکتر وزیری مرد . شیوا : شاه خوشحال شد ؟ گفتم : شاه اصلا به فکر اینا نیست . گفت : به فکر خودشه و زنش ؟ با دخترش ؟ گفتم : آره .
+ شیوا : چرا پای آدم بو میده ؟
شیوا
: بابا ! قرباغه توی چشم ... ؟ آها قبلا گفتی ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ شیوا : مامان ! امروز برجه ؟! مادرش گفت : آره . اول برجه . گفتم : یعنی چی ؟؟؟ گفت : خودم فهمیدم منظورشو . قول دادم اول برج که پول بگیرم براش جامدادی بخرم .
+ شیوا : بابا ! دیروز که اول برج بود اول برج تو هم بود ؟! گفتم : یعنی چی ؟ گفت : به همه پول بدی ! به همه پول بدی - ازشون قرض کردی ؟! گفتم : من که از کسی قرض نکردم . ( قیاس کرده بود . فکر کرد اول برج یعنی روز پس دادن قرض ها )
+ شیوا : بابا ! ملیض بشی نمیلی سل کار ؟ گفتم : نرم سر کا ر؟ گفت : نه . گفتم : اوه . دوست داری من مریض بشم ؟ گفت : نه . گفتم فقط مثل گذاشتم ! ( مثل زدم )
نوشته شده در جمعه 95/7/2ساعت 5:51 عصر  توسط شیوای بابا
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ