تو داروخونه بودم . گوشیم زنگ خورد . شیوا بود . گفت :باباجون میای خونه مون ؟ خونه؟ گفتم : آره . گفت :کجایی ؟گفتم : سرکارم ...
^ جمعه 12/8/91 2:32 عصر - آخرین تغییر : [sajede] 360 روز و 17 ساعت قبل
خب بعدش؟ - ساقی رضوان
نکته اش تو "خونه مون " بود . همین . بقیه هم نداشت . اگه داشت شما غریبه نبودی !!! - خاطرات دکتر بالتازار
آهان! - ساقی رضوان