دعای شیوا قبل از خواب : اعوذ بالله من الغول رجیم . اعوذ بالله من الدزد رجیم . اعوذ بالله من الهیولا رجیم .
+ شیوا : خانوممون میخواد به من عیدی بده . به نظرت چی میده ؟ اگه هر چی بده من قبول نمی کنم . اگه یه چی بده قبول می کنم - اونم پول !
+ شیوا : می دونستی هر وقت رفتی مهمونی باید سلام کنی و دست بدی ؟!! گفتم : آره . گفت : آخه مامان هر چی بهش میگم یاد نمی گیره !
+ شیوا : آی دندونم . وقتی ناراحتی رو در چهره ام دید گفت : تو خودتو ناراحت نکن به خاطر دندون من . حرص نخور به خاطر یه دندون ( بی اهمیت ) !
+ شیوا : بابا زورش کمه . مامانش مرده زورش کم شده . مامانش مرده خدای نکرده ! خدای نکرده نمیره ! زورش کم شده .
+ خانمم به شیوا گفته بود که شبها زود بخوابه چون اگه نخوابه کوچیک می مونه . شیوا : من دیگه زود نمی خوابم که کوچیک بمونم بابا مامان پیر نشن !
خانم
: اگه نخوابی پیرزن کوچولو میشی . شیوا
: مامان ! میشه من پیرزن شدم تو بازم به من بگی " دخترم " !!! من پیرزن دوست ندارم - من پیر ( پیر شدن ) دوست ندارم - عصا دوست ندارم ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
شیوا
: بابا ! من یه پیرمرد دیدم اینقدری - اندازه بروجک بود . نزدیک بود روش پا بذارم . بعد گفت " کمک " !!! بچه بود غذا نخورده بود اندازه یه بروجک کوچیک شده بود ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ شیوا مورچه ای رو زندونی کرده بود . گفتم : اذیتش نکن گناه داره . گفت : اینا ما رو اذیت می کنن . اینا همیشه غذای ما رو می برن حالا نوبت مائه . اینا غذای ما رو می دزدن حالا نوبت مائه آدماشو بدزدیم !
+ شب بود . شیوا توی رختخواب : شب که شد بچه باید با بابا مامانش حرفای خخوصی ( خصوصی ) بزنه - حرفای شخصی بزنه . من باید همیشه شبا چیزی بگم چون فرداش یادم میره !
داشتم آیت الکرسی می خوندم . شیوا رو به مادرش گفت
: خوش به حال بابا دهن خوب داره . کاشکی منم دهن گنده داشتم . ببین چقدر خوب قران می خونه . قران واقعی می خونه ! -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ شیوا : بابا ! ما امروز تو مدرسه سبزه کاریدیم !