شیوا : بابا جان ! میخوای یه گنج بهت نشون بدم ؟ رفت و 3 تا تیله اش رو آورد و گفت : 3 تا دوقلو ها !!!
+ شیوا اومد پیشم زیر پتو و گفت : وای چقدر سردمه . چقدر لرزش دارم . آقای دکتر ! چی کار کنم ؟ لرزش دارم !
+ شیوا آیاتی رو که تو پیش دبستانی یاد گرفته تو خونه بصورت آهنگین تکرار می کنه . گاهی هم بازی گوشی می کنه . شیوا : و من - یعمل - مثقال شیوا - مثقال شیوا - مثقال شیوا !!!
شیوا
: مثقال یعنی چی ؟ مثقال ذره یعنی چی ؟ -
شما (
ویرایش |
حذف)
و من
: . اگه می دونستیم معنی مثقال ذره را امت اسلام الان جور دیگری زندگی می کرد . -
شما (
ویرایش |
حذف)
نظر
+ شیوا از دختر همسایه یه سال کوچکتره . شیوا : مثل من و سهیلا - تو و بابای سهیلا هم همینطورین ؟ تو از اون کوچیکتری ؟ گفتم : آره . گفت : نخیر . تو از همه بزرگتری ... بزرگتر باشی بهتره . چون همه به بزرگتر محبت می کنن . همه به اون احترام می کنن !
+ شیوا : فضولی کار بدیه ؟ من تو کیف خودم فضولی کردم ! اشکال داره ؟ گفتم: چه جوری ؟ گفت : کله مو کردم تو کیف خودم !
+ شیوا : بابا ! چرا خدا دزدو آفرید ؟ آدم بدا رو آفرید که اماما رو بکشن ؟ گفتم : نه . گفت : که ما رو بکشن ؟
+ کشک خشک خریدم آوردم خونه . بصورت گوله ای بود . شیوا خیلی دوست داشت . شیوا : چرا مزه آخرش گوساله است ؟ مگه از گوساله درست شده ؟از ببیی درست نشده ؟
+ شیوا : چرا همیشه ( تو تلویزیون ) میگه شمسی ؟ گفتم : شمسی یعنی مربوط به خورشید . شمس یعنی خورشید . شیوا : شمس فامیلیه خورشیده ؟ بارون فامیلیش چیه ؟ گفتم : شمسی و قمری یعنی سال طبق خورشید یا ماه حساب بشه . گفت : با ماه باشه که همیشه شبه ! ... نمیشه خورشید به اونا که میرن سر کار بگه یه هفته من باشم - من و ابر - روز باشه - یه هفته ماه باشه - شب باشه ؟!!
+ شیوا : چرا ( خدا ) سکسکه رو آفرید ؟ ( آدم ) می پره بالا .
+ برای شیوا دو تا دفتر نقاشی خریدم که روی جلدش نقاشی بچگونه داشت . شیوا : چقدر خوبه آدم بابا داشته باشه . واسش دو تا دفتر می خره .
+ شیوا بصورت آهنگین می خوند : زیتون پرونده - پرونده - پرونده !
نوشته شده در چهارشنبه 94/12/19ساعت 10:25 صبح  توسط شیوای بابا
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ