سفارش تبلیغ
صبا ویژن

+ ساعت 12:15 شب اومدم خونه . شیوا خواب بود . 5 دقیقه بعد بلند شد و رفت آب بخوره . گفت : بابا ! من حرف مامانو گوش کردم ( ساعت ) 10 چشمامو بستم . اصلا باز نکردم ( اما ) هیچی خوابم نمی بره . اه . چشمام خسته بود الان هم خسته است . خوابم نمی بره !
^ دیروز 1:32 عصر - تغییر : [شمس الظلام] دیروز 2:30 عصر
- نوسازی - نظر

+ بیرون بودیم . وارد خونه شدیم . شیوا : وای چقدر خونه گرمه . بذار در باز باشه خنکی بخوریم ! چقدر گرمه . دارم عرق می گیرم !
^ دیروز 1:34 عصر - تغییر : [شمس الظلام] دیروز 2:30 عصر
- نوسازی - نظر

+ صدای زنگ گوشیم بلند شد . سر سفره بودیم . باید می رفتم خاموش می کردم . شیوا رفت و با پاش خاموش کرد و گفت : خدا به آدم پا داده یه کارایی رو میشه با پا انجام داد !
^ دیروز 12:58 عصر - تغییر : [*لیلا*] دیروز 2:29 عصر
- نوسازی - نظر
شیوا : من خواب دیدم " امشب دیر خوابیدم " ! - شما (ویرایش | حذف)

شیوا از خواب بلند شد و پرسید : الان ظهره ؟ گفتم : نه . گفت : صبحه ؟ گفتم : نزدیک 4 بعد از ظهره . گفت : بعد از ظهره ؟ گفتم : آره . گفت : چرا ظهر نیست - بعد از ظهره ؟!   - شما (ویرایش | حذف)

نظر

+ شیوا : مورچه رو دیدم که داشت دماغو می برد . مورچه ها چی می خورن ؟ گفتم : هر چی خوردنی باشه . گفت : مگه دماغ خوردنیه ؟ گفتم : هر چی باشه . مو - پوست جداشده - ... از ناچاری می خورن . گفت : ناشکری نمی کنن ؟!
^ دیروز 1:38 عصر - تغییر : [شمس الظلام] دیروز 2:29 عصر
- نوسازی - نظر

+ من و شیوا با هم سر سفره بودیم . کشیدم کنار . گفت : دیگه نمی خورم چون سفره بدون کسی مزه نمیده تو شکم آدم ! خدایا برکتتو نازل کن .
^ دیروز 12:59 عصر - تغییر : [شما] دیروز 1:39 عصر
- نوسازی - نظر
شیوا رو به مادرش : بایمه . بایمه درست کن . ( خورشت بامیه ) - شما (ویرایش | حذف)

نظر

+ گفتم : کندر میکروبهای دهان و معده رو از بین می بره شیوا : مگه آدم غذای بد می خوره که شکمش میکروب داره ؟ گفتم : از دستهامونگفت : دهن چی ؟ چرا دهنمون بو می گیره ؟ گفتم: میکروبا غذاها رو تبدیل به اسید می کنن و دندونا رو می پوسوننگفت :مگه ما غذای بد می خوریم تو دهنمون میکروبه ؟ دهن ما که بسته است میکروب از کجا میاد ؟ اسید چیه ؟ گفتم : مواد شیمیاییهگفت : شیمی ؟ شیمیایی ؟ کاشکی می دونستم
^ دیروز 1:6 عصر - تغییر : [شمس الظلام] دیروز 1:7 عصر
- نوسازی - نظر
کدوم مواد شیمیاییه ! - شما (ویرایش | حذف)

گفتم : محیط دهان و بینی و روده محل زندگی میکروبه . - شما (ویرایش | حذف)

نظر


+ خانمم از مغازه ماست گاومیش خرید . خانم : گاومیش با گاو چه فرقی داره ؟ شیوا : نیش می زنه میگن " گاونیش " ؟! گفتم : گاومیش . گفت : نیش یا میش ؟
^ دیروز 1:23 صبح - تغییر : [شمس الظلام] دیروز 8:31 صبح
- نوسازی - نظر

+ شیوا : بابا ! تلزون ( تلویزیون ) تو خونه همه یه جوره ؟ مثلا خونه آمنه همینو نشون میده - خونه همه همینو نشون میده که خونه ما نشون میده ؟
^ دیروز 1:25 صبح - تغییر : [شمس الظلام] دیروز 8:30 صبح
- نوسازی - نظر

+ تلویزیون داشت دعاء سحرو پخش می کرد . اللهم انی اسئلک من نورک ... شیوا : نون . گفت نون !

^ دیروز 1:27 صبح - تغییر : [شمس الظلام] دیروز 8:30 صبح
- نوسازی - نظر
اللهم انی اسئلک من کمالک ... شیوا : گفت کمال . اون موقع هم گفت جمال اون موقع هم گفت جلال . مامان ! مگه 4 تا نبود ؟ جمال و جلال و کمال و چی ؟؟؟ - شما (ویرایش | حذف)

 

تو ضیح : دامادم اسمش کماله . برادرش جمال و پدرش جلال

نوشته شده در  یکشنبه 95/4/6ساعت  12:33 صبح  توسط شیوای بابا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
***
***
//
*
*
*
*
***
*
*
*
[عناوین آرشیوشده]