سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با شیوا و خانواده رفته بودیم راه پیمایی 22 بهمن . شیوا : بابا آمریکا هنوز مرده هست ؟ گفتم : هوم ؟ گفت : آمریکا هنوز زنده است ؟گفتم : آمریکا کشوره . شیوا : انگلیس چی ؟ مرده است ؟ گفتم : اونم یه کشوره . گفت : پس چرا گفتین شاه و همه طرفداراش مردن ؟
^ 95/11/22 - تغییر : [شما] 95/11/23
- نوسازی - نظر
این سوالات شیوا و جوابای شما رو ما نفهمیدیم ینی چی. ازبس بی سر وته هستن خخخ - «خنده بازار» (پاسخ)

سوالاش که بی سر و ته نیست شاید من خوب نمی نویسم . - شما (ویرایش | حذف)

نظر

+ شیوا با دیدن معمای شاه و اون قسمت که شاه ایران رو ترک کرد ناراحت شد . گفت : شاه رفت . خانومشم رفت . گفتیم : شاه آدم بدی بود . ظلم می کرد به مردم . امام خمینی به همه خوبی می کرد . شیوا : چرا به شاه خوبی نکرد ؟ گفتم : به شاه نصیحت کرد شاه گوش نداد .
^ 95/11/17 - تغییر : [2-انتظار] 95/11/17
- نوسازی - نظر

+ شیوا : بابا " شفه گنجیز " چیه معلممون میگه ؟ کلی فکر کردیم تا منظورشو بفهمیم . گفتم : شگفت انگیز . گفت : یعنی خوشگل ؟
^ 95/11/16 - تغییر : [♥تک دل♥] 95/11/16
- نوسازی - نظر

شیوا : مامان میشه 10 سالگی ازدواج کرد ؟! 2 سالگی چی ؟! مادر : چرا این فکرارو می کنی ؟ تو که قبلنا می گفتی من ازدواج نمی کنم . پیشتون می مونم ؟ شیوا : من ازدواج می کنم . جهیزیه نمیخوام . فقط یه تلویزیون می خرم برای بالا ( طبقه بالای خونه شما می مونم . ) - شما (ویرایش | حذف)


نظر

+ شیوا از من چیزی خواست . گفتم : باشه خانوم . گفت : من خانومت نیستم ! گفتم : خانومی دیگه . گفت : خانوم نیستم . دختر هستم !
^ 95/11/16 - تغییر : [♥تک دل♥] 95/11/16
- نوسازی - نظر
ساعت 3 عصر بود . شیوا رو به مادرش : تو که خواب " تولوله " ( قیلوله ) کردی چرا دوباره میخوای بخوابی ؟ - شما (ویرایش | حذف)

نظر


+ شیوا : بابا نگاه کن . مگه ما 100 تا خدا نداریم برای هر کشوری یه خدا ؟ خدا سختشه هی این ور و اون ور بره ! گفتم : خدا همه جا رو گرفته . شیوا : خدا جای آدم ها رو هم گرفته ؟!
^ 95/11/16 - تغییر : [در انتظار آفتاب] 95/11/16
- نوسازی - نظر
می خواستیم بریم مسافرت . قرار شد شیوا رو خونه فامیلا بذاریم . شیوا اعتراض می کرد که خونه فلان . فلان نمیرم . نامحرم دارم . گفتم: هر جا بری نامحرم داری.گفت: نخیرم . دایی خیلی هم اصلا نامحرم نیست - شما (ویرایش | حذف)


نظر

+ شیوا : اول اول که سوسک بوجود اومد چه جوری بوجود اومد ؟ گفتیم : خدا اونو بوجود آورد . گفت : مگه خدا حامله میشه ؟ گفتیم : نه . میگه بوجود بیا بوجود میاد . شیوا : مگه حرف میزنه ؟ گفتیم : تو دلش میگه . شیوا : مگه دل داره ؟ گفتیم : اراده میکنه . گفت : اراده یعنی چی ؟
^ 95/11/16 - تغییر : [شمس الظلام] 95/11/16
- نوسازی - نظر

نوشته شده در  پنج شنبه 95/11/28ساعت  10:20 صبح  توسط شیوای بابا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
***
***
//
*
*
*
*
***
*
*
*
[عناوین آرشیوشده]