سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من همه مطالبم رو روی کاغذپاره ها می نویسم .( اصولا بزرگان اینطورین شوخی )
شیوا : بابا ! مگه تو دفتر نداری ؟ اون دفترا رو قایم کردی تا 100 سال دیگه ؟ واسه چی ؟ مگه استفاده نمیخوای بکنی ؟ چی شده که استفاده نمی کنی ؟

شیوا : بابا ! چرا آدم می افته زمین کمکش می کنه وایسته ؟؟؟
( این دومین نفریه که عمل و عکس العمل رو کشف کرده شوخی وقتی با دست بر زمین فشار وارد می کنیم زمین هم بر ما فشاری در خلاف جهت وارد می کنه )
شیوا : چرا با اینکه شب چیزی نخوردیم ( آب و مایعات ) صبح دستشویی داریم ؟ چطور میشه ؟؟؟
گفتم : کلیه سم های خون رو پاک می کنه .
گفت : سم یعنی چی ؟ میکروبا ؟!!
بحث در مورد علم امام بود و رضا به حکم خدا .
گفتم : امام اگه بسم الله بگه سم هم بخوره ضرر نمی زنه . اگه در مواردی مثل امام رضا تحت اجبار سم رو می خوره می دونه که حکمت خدا در اینه رضایت به حکم خدا میده .
شیوا : بابا ! اگه آدم یه غذایی که ضرر داره بسم الله بگه نمی میره ؟
 
صحبت یکی از خانوما بود که از شوهر معتادش طلاق گرفت و با دخترش زندگی می کرد .
شیوا : مگه میشه آدم 2 نفری زندگی کنه ؟ نمی ترسن ؟ اونا لباس دارن ؟ خوراکی دارن ؟ ... خونه دارن ؟
گفتم : نه .
گفت : تو خیابونن ؟
گفتم : نه . مستاجرن .
گفت : خونه کسی ان ؟

دخترعمه خانمم که یه هفته تو کما بود از دنیا رفت .
تو خونه صحبت بی هوشی و عمل و این چیزا بود .
شیوا : بابا ! درست نیست که آدمو بی هوش کنن . همه چیزا یادش میره . آره ؟ درست نیست ؟

گفتم : آب داغ نزنی به مسواکت . خراب میشه .
شیوا : از کجا می دونی ؟!!
 94/11/9
مسواکشو زد و گفت : بیا دندون مهما رو برام مسواک بزن .
( منظورش 4 تا دندون انتهاییه که دائمی هستن . دندون شماره 6 ( آسیای بزرگ ) )

 پدرخانمم خرو پوف می کرد .
شیوا : بابا ! چرا خدا خارپوف رو آفرید ؟!! چی کار میشه ؟ چی کار می کنه که تو دهنمون خارپوف درست میشه نفس مس کشیم ؟ صدای بلند می کنه آدم خوابش نمی بره .

شیوا : بابا ! تلویزیون خسته میشه همش روشنه . از صبح استفاده می کنیم تا شب !!!
 94/11/9

شیوا داشت تلویزیون می دید . پرسید : مگه موش تو خاک زندگی می کنه ؟
گفتم : آره .
گفت : موش کور نه . موش چشم باز !!!

شیوا : چرا همه کارا دست مرداست ؟
گفتم : مثلا ؟
گفت : چیز می خرن ( خوراکی می خرن ) . خانوما تنبلن !!!

شیوا که از پیش دبستانی اومد گفت : مامان ! معصومه 2 تا ( 2 بسته ) اسمارتیز آورد 2 دونه به من داد ( کم داد ) .
بعد ادامه داد : همون بهتر که یه دونه به من داد . خودشون مریض میشن . من که مریض نمیشم . من یه کم مریض میشم !!!
 94/9/11
ساعت پیش دبستانی 8 تا 12 ظهره .
2 تا هم زنگ تفریح داره .
ما برای شیوا لقمه درست می کنیم و یه نوع میوه هم باهاش می فرستیم .
شیوا : من بعد از ظهر میوه می خورم - صبح لقمه مو !!!

شیوا رو به خواهر بزرگش : دلت می سوزه من 3 تا ماژیک دارم ؟ 2 تا با " بایت برد " یه دونه بدون بایت برد ؟!!
 94/10/16

نوشته شده در  چهارشنبه 94/11/14ساعت  1:31 عصر  توسط شیوای بابا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
***
***
//
*
*
*
*
***
*
*
*
[عناوین آرشیوشده]