سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوست شیوا ( 6 ساله است ) داشت نقاشی می کرد .
شیوا به نقاشیش نگاه کرد .
دوست شیوا گفت : چرا نگاه کردی ؟ نقاشیم شخصی بود . خوبه من به نقاشی تو نگاه کنم ؟!!
گفتیم : نقاشی شخصی دیگه چیه ؟
گفت : نقاشی شخصی مثل مسواک و حوله شخصیه !!!
 
شیوا عروسی نمیکنه دکتر ؟؟ - ||علیرضا خان||

13 سال دیگه انشاءالله - اتفاقا با دوستاش عروسی بازی می کنن .

داماد هم دارن ؟ - ||علیرضا خان||

خان ؟!!

هههه - انتظار ...

بابا بازیه دیگه ما خودمون مگه بچه نبودیم البته اسم بازی ما خاله بازی بود زن من همیشه دختر داییم بود .
دکتر ! خاله بازی کردی یا نه راستشو بگووو - ||علیرضا خان||

ما کوچیک بودیم خیلی دوست داشتیم با دخترا بازی کنیم .

نمی تونستید ؟؟ برعکس من کلی دوست دختر داشتم - ||علیرضا خان||

علیرضا خان مثلا چندتا ؟ - 2-یاران شیدایی



شیوا : مشکی ! تو بی ادبی ... مامان ! مداد رنگی ها منو اذیت می کنن !!!

گفتم : چی کار می کنن ؟

 گفت : می افتن ( می افتن روی زمین ) .

اونا رو روی کمد چید و گفت : آفرین . من بچه های مودبو دوست دارم !!!

 

نوشته شده در  شنبه 93/9/22ساعت  1:57 عصر  توسط شیوای بابا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
***
***
//
*
*
*
*
***
*
*
*
[عناوین آرشیوشده]