سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شیوا خیلی کلم دوست داره . خالی خالی کلم می خوره . خانمم داشت سالاد درست می کرد . داشت پیاز ( بنفش رنگ ) رو خورد می کرد . شیوا : کلم . کلم بده . مادرش گفت : کلم نیست . شیوا : بده . پیاز رو دهنش گذاشت و گفت : تنده . کلمش تنده !!!
^ دیروز 2:13 عصر - آخرین تغییر : [###پاورچین###] دیروز 9:52 عصر
- نوسازی - نظر


عزیزم خداحفظش کنه - vida


نظر

+ فاطمه ( خواهر بزرگ شیوا ) : شیوا ! میدونی مردن یعنی چی ؟ شیوا : نوچ . فاطمه : بزرگ شدی می فهمی . شیوا : مردن یعنی آدم میره بهشت . فاطمه : اگه بد باشه میره جهنم . شیوا : نخیرم !!!
^ 93/9/13 - آخرین تغییر : [سعید عبدلی] دیروز 11:35 صبح
- نوسازی - نظر
شیوا : من تو ماشین که داشتیم می رفتیم جنازه ( تشییع جنازه ) دعا کردم خدا جون ! اول اماما رو شفا بده . بعد ما رو شفا بده . اول حضرت فاطمه با امام جواد با پسراشون و با دختراشون - اول محسن - حضرت فاطمه محسن دنیا آورد ... - شما (ویرایش | حذف)

اول مادر جونم مامان بزرگم بعدش بابا جونم . پای مامان بزرگمو خوب کن بازم بیان خونه ما . بعدش ما رو خوب کن - من اول فکرای اونا رو می کنم . - شما (ویرایش | حذف)

نظر

+ شبکه پویا روشن بود . قبل اذان ظهر یه موسیقی پخش کرد برای آمادگی برای اذان !!! شیوا بلند شد و چرخ می زد . دوستش گفت : رقص نکن . خدا به من گفته هر کی رقص کنه دوست شیطانه . هر کی رقص کنه دوست شیطان میشه .

^ 93/9/13 - آخرین تغییر : [سعید عبدلی] دیروز 11:35 صبح
- نوسازی - نظر
شیوا : بابا برام شکلات سکه ای بخر . آخه تا حالا نخوردم . قبلا می خوردم الان نخوردم . بابا بخر دیگه . - شما (ویرایش | حذف)

اول صبح بود . شیوا هنوز خواب بود . لامپ کم مصرف رو روشن کردم . شیوا : آی چشمم ضعیف شد . این لامپ خواب آوره !!! - شما (ویرایش | حذف)

شیوا : بابا ! چرا نباید سرفه مو قورت ندم ؟!! ( منظور ترشحاتی بود که با سرفه وارد دهن میشه ) - شما (ویرایش | حذف)

شیوا داشت نقاشی می کرد . گفت : مامان ! این مثلا قشنگه یا زشته ؟ بابا ! تو بلدی مغز بکشی - شکم بکشی ؟ آره ؟ با سنگ کلیه ؟ آره بابا ؟ بلدی سنگ کلیه بکشی - همونی که قبلا داشتی ؟ بابا ! سنگ کلیه می کشی ؟!! - شما (ویرایش | حذف)


نوشته شده در  یکشنبه 93/9/16ساعت  12:37 عصر  توسط شیوای بابا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
***
***
//
*
*
*
*
***
*
*
*
[عناوین آرشیوشده]