سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرخ خیاطی خراب بود.شیوا به مادرش گفت:ببرش دکتر خوب بشه !!!

سه شنبه 1/12/91 11:21 عصر - آخرین تغییر : [خدایا،عاقلم فرما] پنج شنبه 10/12/91 8:28 صبح

×سمیرا×، تنهایی شبانه،  پر واز بانو، sajede..: *شیرازی*:.، مهران حداد،  0098، خدایا،عاقلم فرما

هههههههههههههههههههههه - همه سیب های دنیا مال

جلوی آینه ی قدی خونه واستاده بود و داشت دعوا می کرد . مادرش گفت : چی شده ؟ گفت : این میخواد خوراکی منو بگیره . مادرش گفت : کی ؟ گفت : این . شیوا !!! - خاطرات دکتر بالتازار

ازداروخونه شکلات آورده بودم خونه.شکلاتهایی که برای تولدامام بود.خانم گفت:این شکلاتاروامام حسن عسگری داده.شیوا: نه.باباخریده._____________________ خانم گفت:شیرمحلی بخربرای صبحونه.شیوا:نه. شیر گاو بخره!!!وباصدای بلند دادزد: شیر گاو ... شیر گاو !!! ________________________ شیوا: بابا تو چرا موهاتو شونه نمیکنی . خاله من دارم شونه میکنم .گفتم : به کی گفتی خاله ؟ گفت : به مامان !!!

شیوا به رنگهای لوگوی یکی از بجه ها ( هاله ) اشاره کرد و گفت : مثل لباکمونه ( رنگین کمون ) . هی سبزه . هی قرمز !!! - خاطرات دکتر بالتازار


نوشته شده در  شنبه 92/9/30ساعت  9:49 صبح  توسط شیوای بابا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
***
***
//
*
*
*
*
***
*
*
*
[عناوین آرشیوشده]